قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

خیال بافی

به حساب خیال بافی ام نگذار اما ستاره ای دارم در تیره ترین شبها



فقط خواستم بدانی که می شود دل خوش کرد به چراغ های کوچک یک هواپیما!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
نورا لک پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.ghasambeghalam.parsiblog.com

سلام دختر خوب، خوبی؟
خوبم . دیگه " چه خبر " شده واسم یک وضعیف منحصر به فرد که ازش رم می کنم!
حالا تو چه خبر؟!

نورا لک جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ق.ظ http://www.ghasambeghalam.parsiblog.com

سلام
جمله ی پیچیده ای نیست که!
یعنی اینکه وقتی کسی می گوید چه خبر هیچ جوابی ندارم بدم

نه من هم هنوز جوجه ام
قاطی مرغ ها شدن کار آدمهای بزرگه.

تو چه کارا می کنی؟

سعدی جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ق.ظ

ما را باش که هواپیماهایمان هم سقوط می کنند و دل خوشکنک هایمن مثل بستنی زود به زود آب می شوند ... باید دل رو به لطف و رحمت خدا خوش کرد .. فقط اینجوری میشه با خیال راحت زندگی کرد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد