قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

پاشویه

(سلام این جدید ترین سپیدی هست که گفتن وکاملن منطبق با احوالیه که دارم .....) 

 

 

دارم ذهنم را پاشویه می کنم  

 

 

در منتها الیه زمان  

 

 وقتی سلول هایم داد می زنند 

 

 

 از فشار ابرهای سوخته  

 

 بر فراز بی کسی های مداوم   

 

مکافاتی که می کشم از نبودنت......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد