تمام شاعران اهل دروغند
بجز آنها که از جنس فروغند (ومن به گواهی همه از جنس فروغم)
من چه اشک ها ریختم اما نم اشکی بر چشمان شما ننشست.
علت را دریافتم من غریبه هستم (ژان امروش)
غمگینم ! هی از چشم هایم اشک می جوشد وهی پلک می زنم که
مثلن چشم هاین آب می زند یا می سوزد از درون سیر نزولی دارم صدای
فروریختن دیوارهای غرورم را می شنوم حتمن که نبایدیکی از آن ماجراهای
عجیب وغریب یا اتفاق های خاص رخ بدهد تا یک دختر نازک دل حساس
وشاعر مثل من نگاهش را غم بگیرد ودیگر خبری از تیکه انداختن های
بامزه اش وپرحرفی های گاه و بیگاهش نباشد! برای من همین حال وروز
الانم عین آسمان به زمین رسیدن است می فهمی؟
خوب شد من شاعر نشدم!!1
ممنون.زیبا بود!
جدا از این ویروس گلایه ها
پس تو هم اهل فروغی؟!
بیا و این پستم رو بخون. بی ربط نیست..
salam akram jonam khobi?
che khabar?
bazi sherato khondam ghashang bodano ba mani
midonam ke toye bazi az sherat cheghad delet gerefte bode!!
vali heyf ke nisti beri toye shabe shera bekhonishon......yadesh bekheyr....
ba raftanet mam dore harchi shabe shere khat keshidim
kheyil chand vaghte delam havaye tuo raziye ro mikone!
!!!delam tangide baraton
doset daram pishi joooonam
felan khanum gol
boooosss
خدا روستا را
بشر شهر را
ولی شاعران آرمان شهر را آفریدند
که در خواب هم خواب آنرا ندیدند !
اگه یه روز از خواب پاشین و ببینین که تمام زندگیتون یک فیلم بوده اسم فیلم رو چی میزارین؟!...
منتظرتون هستم
[گل]