دلم گرفته ولی هیچ کس کنارم نیست
کنارم هیچ کسی غیر چوب دارم نیست
به روی صندلی چوبی قدیمی رفت
و فکر کرد که آیا... نه، سوگوارم نیست
نشست روی همان صندلی دوباره دلش
سه تار خواست، کجایی؟ چرا سه تارم نیست...
- چه ساز خوب و اصیلی، چه قدر...
· مال خودت.
_ ولی سه تار تو یاد...
· نه یادگارم نیست.
و یادگار تویی که همیشه یار، بزن
بزن که باز برقصم، بزن، قرارم نیست
و بی قرار تمام گذشته هایش شد
و بی قرار کسی که همیشه یارش نیست
دلم گرفته کجایی؟ کجای این قصه؟
توان این که برایت غزل ببارم نیست
و ایستاد و طناب از گلوش بالا رفت
و فکر کرد که آیا... ./
سارا ناصرنصیر
یکی بیاد واسه من سه تار بزنه تا دلم شاد بشه تا نفسم جا بیاد تا قلبم بتپه .. یکی بیاد سه تار بزنه .. من دیگه طاقت ندارم .. با هم بریم سر کوه و برام سه تار بزنه .. یکی بیاد دیگه..