قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

من دوباره می رسم به تو در لباس یک زن جوان/.

 

 رنگ ها همیشه ساکتند، ساکت و نجیب و مهربان

رنگ می زنم به صورتم مهربان خوب من بمان

 

مهربان­تر از خودت منم، من عروسکم زنم تنم

حس تلخ زخم خورده­ای گم در انحنای این جهان

 

گم در انحنای دامنم، انحنای خسته­ی تنم

خسته از هجوم عشق تو، خسته از همیشه هم­چنان

 

من همیشه عاشق توام، تو همیشه عاشق کسی

عشق تیر اول من است، گیر کرده توی این کمان

 

نه رها نمی شود نترس نه نمی­رود به دور از این

دورتر از اینِ من تویی، دور تر ز هر چه دیگران

 

دیگران همیشه عاشقند عاشق زنی شبیه من

من دوباره می رسم به تو در لباس یک زن جوان/. 

 

 

سارا ناصرنصیر

نظرات 2 + ارسال نظر
متین چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:41 ب.ظ http://crazzydevil.blogfa.com

سلام
امیدوارم که خوب باشین راستی امروز بعد از تقریبا یک ماهی دوباره توی دانشگاه دیدمتون که دنبال به نظرم کارای فارغ التحصیلیت بودی خیلی خوشحال شدم

راستی کاردانی به کارشناسی ثبت نام کردی ؟

من که به زور و با خواهشای دیگران ثبت نام کردم خوب اینم میگذره دیگه

ولی من فکر میکردم که دیگه فراموشم کردی که جوابمو نمیدی


تا بعد.............................

حق نگهدار

متین چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:48 ب.ظ http://crazzydevil.blogfa.com



لحظه ی به تـو رسیـدن یه تـولد دوبـاره س



شهرچشم تورو داشتن یه غروب پرستاره س



خواستن دستــای گرمت مث ماجرا می مونه



برق المــاسای چشــمت مث کیمیا می مونه



اگه تو قسمت من شی می زنم یه رنگه تازه



اسم من کنار اسمت قصرخوشبختی می سازه



زیر چتر لمس دستات میشه تا خدا رها شد



می شه رفت تا آسمونا شاید اون بالا خدا شد



بــا تـو غم رنگی نـداره زندگی شهر فرنگه



از تو قلعه ی نگــاهت رنگ غصه ام قشنگـه



سهم هرکسی که باشی خوش بحال روزگارش


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد