رنگ ها همیشه ساکتند، ساکت و نجیب و مهربان
رنگ می زنم به صورتم مهربان خوب من بمان
مهربانتر از خودت منم، من عروسکم زنم تنم
حس تلخ زخم خوردهای گم در انحنای این جهان
گم در انحنای دامنم، انحنای خستهی تنم
خسته از هجوم عشق تو، خسته از همیشه همچنان
من همیشه عاشق توام، تو همیشه عاشق کسی
عشق تیر اول من است، گیر کرده توی این کمان
نه رها نمی شود نترس نه نمیرود به دور از این
دورتر از اینِ من تویی، دور تر ز هر چه دیگران
دیگران همیشه عاشقند عاشق زنی شبیه من
من دوباره می رسم به تو در لباس یک زن جوان/.
سارا ناصرنصیر
سلام
امیدوارم که خوب باشین راستی امروز بعد از تقریبا یک ماهی دوباره توی دانشگاه دیدمتون که دنبال به نظرم کارای فارغ التحصیلیت بودی خیلی خوشحال شدم
راستی کاردانی به کارشناسی ثبت نام کردی ؟
من که به زور و با خواهشای دیگران ثبت نام کردم خوب اینم میگذره دیگه
ولی من فکر میکردم که دیگه فراموشم کردی که جوابمو نمیدی
تا بعد.............................
حق نگهدار
لحظه ی به تـو رسیـدن یه تـولد دوبـاره س
شهرچشم تورو داشتن یه غروب پرستاره س
خواستن دستــای گرمت مث ماجرا می مونه
برق المــاسای چشــمت مث کیمیا می مونه
اگه تو قسمت من شی می زنم یه رنگه تازه
اسم من کنار اسمت قصرخوشبختی می سازه
زیر چتر لمس دستات میشه تا خدا رها شد
می شه رفت تا آسمونا شاید اون بالا خدا شد
بــا تـو غم رنگی نـداره زندگی شهر فرنگه
از تو قلعه ی نگــاهت رنگ غصه ام قشنگـه
سهم هرکسی که باشی خوش بحال روزگارش