( واین هم غزل دوم که جدید ترین غزلم هم هست شرمنده که دوستان منتظر
ماندند اما تابی برای نوشتنش وحوصله ای نبود خوب من منتظر کامنت های
زیباتون هستم........ )
آرام نشست در مقابلم خیره به دور دست
با یک بغل سکوت وغم ارتفاع پست
شاید قبول کرده که من یک روانی ام
شاید قبول کرده همینی که بود وهست
از منجلاب درونم بخارمی رود ولی
درد ی است نالیدنش که مست
فریاد های پیاپی وجوی اشک
راه گلوی دلم را دوباره بست
حالا که حنجره ام را غبار سوخت
حالا که واژگان صدا دست روی دست
شمعی که رو به باد در روزگار دور
باران چشم های مکافات شب پرست
سلام استاد واقعا زیبا بود تاثیر برانگیز
به قول یکی از دوستان بیت به بیت شعر رو بلعیدم
فوق العاده بود استاد
موفق باشید
سلام.خیلی زیبا بود.
قسمت آخر ، مکافات شب پرست ، زیبایی بیشتری به شعرتون داده...
واستون ایمیل زدم.منتظر جوابتون هستم...
یا حق
سلام
استفاده نمودیم
به امید بهره های بیشتر
منتظر قدمهای سبزتان در پست جدیدم هستم[گل]