قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

مشکوکم...............

دلگیر تر  از خرابه ای متروکم
 
در  فلسفه ی خلقت خود می پوکم
 
باید به خدا چگونه ایمان آرم
 
وقتی به خودم در آینه مشکوکم

بهروز باغبان
 
 
نظرات 3 + ارسال نظر
حمیدرضا درودی (روح آزرده) دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:09 ب.ظ http://ruhe-azordeh.blogfa.com

واژه ها و فریادشان را باید سوزاند..!

منتظر قدمهای سبزتان هستم

محمد قره باغی دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.nasleman.blogfa.com

سلام خانم مهدی پور.ببخشید مشغله کاری اجازه هر کاری رو ازم گرفته.انشا الله در طول تعطیلات بیشتر در خدمت خواهم بود.امیدوارم ازم دلگیر نشده باشید.

سعدی چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ب.ظ

دقیقا.. یکی داشته برای مردم با برهان و دلیل ثابت می کرده که خدا وجود داره .. شمس میرسه بهش و می گه تو که نمی تونی حتی وجود خودتو ثابت کنی چطور می خوای وجود خدا رو با دلیل اثبات کنی؟.. با دلیل و قانون علیت نمیشه به وجود خدارسید .. درک وجود خدا بیشتر با قلب آدم رابطه داره و با چشم دل میشه به خدا رسید ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد