قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

منی که نیست

من خودم نیستم...

تقسیم شدم...

به چند نفر...

هر تکه ایم یه گوشه ست...

اونوقت...

با حسرت دنبال خودمم

چون

خودمو گم کردم.

و

یه آدم ِ گم...

همیشه تو بهتِ

فقط همین.

برای تویی که پرسیدی چه مرگمه

نظرات 1 + ارسال نظر
سعدی چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ق.ظ

تو برای خودت یک شخصیت مستقل داری .. استقلال شخصی خودت رو داشته باش .. خودت رو پیدا میکنی .. فقط لابلای بوته های احساسات رو خوب بگرد .. همون جاها خودت رو پیدا میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد