سر دسته ی مرغان مهاجر هستی
پیغمبری و همیشه کافر هستی
محکوم به عاشق شدنی بیچاره
تنها به گناه اینکه شاعر هستی
تا این نگاه خسته را امید باشد
تا در دل سرد زمستان عید باشد
بین تمام روزهای سرد تقویم
دی مفتخر شد مرکب خورشید باشد
گرمای نهفته ی تب هر آهی
پایانه ی خسته ی هزاران راهی
با آمدنت پشت زمستان لرزید
تو نازترین شکوفه ی دی ماهی
محمد قره باغی
منظورت منم دیگه؟تولدم مبارک.