قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

امام کیست؟ دوباره کلاس انشا شد

امام کیست؟ دوباره کلاس انشا شد
 

دوباره نوبت حرف اجازه آقا شد
 

یکی نوشت : امام آنقدر مسلمان بود؛ 


همیشه روی لبش ورد و ذکر قرآن بود 


یکی نوشت که : ایشان نماز شب می خواند  


دعای نیم شب و ذکر مستحب می خواند
 

یکی نوشت که : او مرد نازنینی بود
 

یکی نوشت که : او آدم متینی بود 


یکی زجاری اشک و  نماز و راز نوشت
 

یکی ز راز نهفته در آن نماز نوشت... 

 

خلاصه، حرف همه ، حرفهای تکراری!!
 

نگاه ها همه رسمی، اداری، اجباری!! 


شبیه حرف مدیران شیشه ای شده بود
 

امام باز دوباره کلیشه ای شده بود!!! 


...آقا معلم ما یک میانه سال بزرگ!! 


شکسته پنجه و دندان صد هزاران گرگ 


به جای مو و ژل و رنگ سال و ماه عسل!! 


جوانی اش سپری با گلوله و تاول
 

آقا معلم ما سرفه سرفه  آزادی
 

آقا معلم ما جرعه جرعه  آزادی 


ز نسل ژ3 و نارنجک و کلاش و بلم
 

گرفته بود به کف کاغذ و کتاب و قلم 


...آقا معلم ما گفت: بچه ها کافیست!!
 

امام هیچ یک از این امام هاتان نیست!!!
 

امام جلوه ی بالاتری از این معناست 


امام جلوه ی نوح و خلیل و موسی بود
 

برای نعش زمین صد نفس مسیحا بود
 

امام بت شکن کاخ های طاغوتی
 

امام صف شکن جاه های جالوتی
 

امام کوخ نشینان که کاخ می لرزاند
 

دوباره کاخ نمی ساختند اگر می ماند 


امام ما اگر از خاک رخ نمی تابید 


دوباره سر به فلک کاخشان نمی سائید
 

نه بنز ضد گلوله!!! نه کاخ سعد آباد!!!
 

امام بود و جمارانی از خدا  آباد 


نبسته مهر ریا بر جبین خود پینه 


که بسته صد گره از مهر یار در سینه 


...آقا معلم ما گفت وگفت و آتش ریخت
 

دوباره بغض گلویش به سرفه اش آمیخت
 

آقا معلم ما سرفه سرفه آزادی 


آقا معلم ما دست و پا و خون دادی!!! 


که پا نداشت و ماند از قطار توسعه ها!!! 


نشست بر ریه هایش غبار توسعه ها  ...
 

نه...اشتباه نکن!...توسعه....عدالت...هیچ  

در این زمانه ی آزادی و چماق و هویج


» رضا شیبانی اصل

امام یک کلمه از خداست، روح خداست  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد