قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

ما از تو شرمنده ایم یا حسین...

عاشورا بود، خیابان آزادی، تهران و از ما کاری بر نیامد.

حسین جان، جمعی گوشه و کنار خیابان، سرخوش، 

 سر خیابان خوش، بیرق عزای تو را آتش زدند و از ما کاری بر نیامد. 

 همان ها که می گفتند حسین بن علی ایرانی نیست 

 و توی تلویزیون های رنگ به رنگ، به اهل عزای حسین 

 عقب افتاده و عرب پرست بار می‌کردند، جمع شده بودند  

و وسط خیابان، وسط ماشین های آتش گرفته و نرده های در هم ریخته، 

 زدند و رقصیدند.


عاشورا بود، خیابان آزادی، تهران و از ما کاری بر نیامد. 


روزی که در جام شفق مل کرد خورشید 


بر خشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید 


صورت هایشان را پوشانده بودند و نپوشانده بودند 

 و نعره مستانه می زدند، توی خیابان، خیابان آزادی تهران، 

 بیرق نام تو را –حسین جان- آتش زدند. ایستاده بودم  

و دیدم و کاری از دست های ناتوانم بر نیامد. 

 ما که زیر خیمه تو راه رفتن و حرف زدن را یاد گرفته ایم، 

 ما که غیر از "بابا"، "مامان" و "آب" نام تو را در کودکی یادمان داده اند، 

 ایستاده بودیم و همان ها که کربلای تو را دروغ می دانند، 

 نامت را به تمسخر آوردند و هلهله کردند و کف زدند 

عاشورا بود. کاش مرده بودم و نمی دیدم. 


خورشید را بر نیزه؟ آری این چنین است
 

خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است
 


عاشورا بود و ما توی راه که به خیمه ای از خیمه های شیعیان تو برسیم 

 

و "یا لیتنا کنا معک" بگوییم که در میان آتش خیمه های تو ماندیم. و جاماندیم. 


عاشورا، کمی بعد از اذان ظهر، دوستان تو در خیمه های عزایت بودند  

ما در راه، کسانی سنگ ها بر هم و بر در و دیوار می زدند 

 که صدایی به گوش نرسد. 

 نامت را و نام ابالفضل تو را آتش زدند و هلهله کردند. 

 شادمان از این که عاقبت از خون سرخ تو انتقام گرفته اند. 


که بود بعد از آتش زدن خیمه هایت در کربلا گفت این تلافی بدر و حنین و خیبر است؟  

دوستان تو در خیمه های عزا بودند و "واویلا حسین" می گفتند که  

جمعی در خیابان های اصلی شهر قصد انتقام از تو کرده بودند. 

 همان ها که می گفتند شهادت تو دروغ بوده،  

آنها که به عاشقان تو بهتان بسته اند، 

 چشم به قبله انگلستان، شعارهای جدید بی بی سی قدیس را فریاد زدند  

و کسی نبود جوابشان بدهد.  


بی درد مردم، ماخدا، بی درد مردم
 

نامرد مردم، ما خدا، نامرد مردم 


از یا حسین افتاد و ما بر پای بودیم
 

زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم
 


حسین جان؛ آقا 

خاک بر چشم های ما که بودیم و دیدیم و کاری از دست های ناتوانمان بر نیامد.

 


اهل فتنه، راه مسلمانان را بسته بودند و مالشان را آتش می زدند  

و به عزاداران تو حمله کردند. عاشورا بود و کمی از ظهر گذشته بود  

و دسته ای از عزاداران تو، از خیابانی بیرون آمدند  

و نیزه دارهای "بی بی سی" عزادارهای تو را زیر تیغ و چماق و آتش گرفتند.  

همان ها که می گفتند حسین را کشتند، چون پیامبر با کفار و بت پرستان جنگ کرده بود 

،

 زبان گرفته بودند که "یعنی مخالف امام حسین نباید حرف بزند؟"  

و به دوستان تو حمله کردند و زن و مردشان را که نام تو بر زبان داشتند 

 و برایت سینه زدند به یادت نماز خواندند سنگ باران کردند. 


عاشورا بود و ما بودیم و تهران بود، خیابان آزادی، 

 و کاری از ما بر نیامد 

 کاش مرده بودم حسین جان؛ به تو اهانت کردند و نامت را آتش زدند. 


چون بیوگان ننگ سلامت ماند بر ما
 

تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما


کاش فرصتی بدهی به ما که وسط معرکه کربلایت بودیم  

در تهران و رقصیدن و پی کوبیدنشان بر نشانه های عزایت را دیدیم 

 و به آنها که نبودند و ندیدند ما از تو شرمنده ایم یا حسین...






پ.ن :

متن از سید امیر صدیقی

نظرات 2 + ارسال نظر
۱ جمعه 11 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:04 ب.ظ

به نام خدا


*با سلام و عرض خسته نباشید خدمت دوستان عزیز*

این سایت صرفا بجهت تبادل اطلاعات واطلاع رسانی بوده و وابسته به هیچ حذب گروه یا ارگانی نمی باشد و عاری از هرگونه اخبار کذب بوده چون هیچ دلیلی برای ارائه اخبار کذب و غیر واقعی ندارد وصادقانه آماده پاسخگویی به شما دوستان عزیز می باشد.

www.shahrah.blogsky.com

ما با حقیم دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ب.ظ

کاش صدای امام حسین رو با گوش دل بشنویم.ما هم شرمند هایم شرمنده ایم که این همه ظلم رو می بینیم و کاری ازمون ساخته نیست.کسایی که دست زدند و هلهله کردند حسابشون جدا روز عاشورا یزیدیها با اسب روی جناز ها می تاختند اینا با پاترول و پاژیرو.کدوم بدتره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد