قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

بغض تازه

در من ترانه های قشنگی نشسته اند

انگار از نشستن  ِ بیهوده  خسته اند

انگا ر سالهای  زیادی ست  بی جهت

امید  خود  به این دل ِ دیوانه  بسته اند

ازشور و مستی  ِ پدران ِ  گذ شته مان

حالا به من رسیده و در من نشسته اند ...

من باز گیج می شوم از موج واژه ها

این بغضهای تازه که در من شکسته اند

من گیج گیج گیج ،  تورا  شعر می پرم

اما تمام پنــــجره ها ی تــو بستـــه اند

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید بیابانکی پنج‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.sangcheeen.blogfa.com

سلام و سپاس ...شما هم اونجا شعر خوندین ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد