حقیقت دارد
حقیقت دارد
تو را دوست دارم
در این باران
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته
باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران
میخواستم
میخواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در اینه نگاه کنم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم
شعری از دفتر یادگاری با صدای احمدرضا احمدی
118اینترنتی یک نیاز است که باید جدی گرفته شود تلاش برای تامین یک نیاز از نیاز های مردم از طریق اینترنت خو دبه بهبود الگوی استفاده از اینترنت کمک میکند:
سلام و سپاس. لینک شما هم افزوده شد. مصراع نخست غزل بنده به اشتباه به انتهای غزل متصل شده. ممنون می شوم اصلاح فرمایید.
سلام.وب قشنگی دارین.اگه یه سری هم به وب من بزنین خوشحال میشم.نظر یادتون نره.